با مردم/ کاوه روحانی
شب آخرین چهارشنبه سال طبق آیین باستانی ما ایرانیان که همواره دوستدار همنشینی و همدلی و دوستی بوده ایم یاد آور جشنی است که در آن در غروب آخرین سه شنبه سال در محلی باز و امن تعداد ۳ تا هفت آتش بزرگ پشت هم برافروخته می شود و تا صبح روشن می ماند و مردم از ابتدای غروب به دور آن حلقه می زنند و شاد و سرحال، شعر و آواز می خوانند و از روی آتش می پرند و رو به آتش می خوانند «زردی من از تو ، سرخی تو از من» که درواقع زردی همان یاس و نا امیدی و نفرت و مشکلات و بیماری ها در طول سال رو به پایان است که به آتش می سپارند تا بسوزد و از آتش سرخی که نشان گرمی و نیرو و مهربانی و عشق است را در آغاز سال جدید بگیرند.
بعد از آن هم آجیل مشکل گشا می خورند که خوردن آجیل هم نشانگر دوستی و صمیمیت و مهربانی و همدلی است. تا اینجای این جشن نیکو و ماندگار سراسر دوستی است و عشق و آرامش و شادی که دلیل ماندگاری اش هم همین خصوصیات ناب و انسانیست.
اما متاسفانه از آنجایی که اغلب ما ایرانیان استعداد بالایی در محو کردن آثار خوب فرهنگ و تمدن خود داریم سال های زیادی است که شاهد تبدیل شدن این جشن زیبای باستانی به یک کارناوال پر سر و صدای ناجور و زشت همراه با انواع مزاحمت ها و صداها و بوهای زننده هستیم و در جشنی که بنایش بر مهر و عشق و همدلی و گرمی است هر ساله زخم و آسیب و سردی را رواج می دهیم و شاید این جشن را حذف و مراسم دیگری به نام «چهارشنبه سوزی» برای خود ساخته ایم.
در جشن چهارشنبه سوری در کوچه ها آتش روش نمی کنند و بلکه در محلی باز و امن که مخل آسایش و آرامش کسی نباشد با کنده های چوب و نه با لاستیک ماشین و بولدوزر و غیره آتش می افروزند.
در جشن چهارشنبه سوری ترکیدن چند صد میلیون ترقه چینی و کوکتل مولوتف و نارنجک دستی و خمپاره جایی ندارد و اگر هم قرار بر وفق این آیین با ابزار روز باشد هم میتوان از فشفشه های نورافشان آسمانی که زیبایی خاص خود را دارد بهره برد تا بجای پراکنده بودن در کنار هم به تماشای آن نشست.
در مراسم عجیب و غریب تا آشنای چهارشنبه سوزی به جای دور هم بودن بدنبال از هم راندن و از هم پراکندن جمع ها هستیم و بجای آواز خواندن و شاد بودن دنبال آسیب دیدن و گریاندن شاید اگر فردای این مراسم سری به بیمارستان ها بزنیم بیشتر با کاری که میکنیم آشنا شویم.
ثبت دیدگاه