زمانی که سخن از معلولان به میان می آید اکثر افراد جامعه، افراد معلول را می ستایند، اما وقتی زمان عمل فرا می رسد، گویا شاهد مرگ تدیریجی رویاهایی می شویم که امیدشان به حمایت های ماست.
در گوشه و کنار شهر که قدم می زنیم حتما افرادی را دیده ایم که ظاهری هر چند متفاوت نسبت به آدم های معمولی دارند، اما وقتی مهربان نگاهشان کنیم بی شک نگاهمان را با لبخندی مهربان بی جواب نمی گذارند، معلولان جسمی حرکتی، افراد کم بینا، ناشنوا یا کم شنوا ، معلولان ذهنی و بسیاری از افراد که هر یک به نوعی با آدم های معمولی متفاوتند.
زمانی که سخن از معلولان به میان می آید اکثر افراد جامعه، افراد معلول را می ستایند و قبول دارند که این قشر از جامعه نیز توانایی های بسیاری برای عرضه دارند و ندای نبود حداقل امکانات را برای این عزیزان سر می دهند و فریاد تقدیر از اراده های مستحکمشان را در تمامی تریبون ها اعلام می کنند.
اما وقتی زمان عمل فرا می رسد، گویا شاهد مرگ تدیریجی رویاهایی می شویم که امیدشان به مناسبت هایی است که حداقل سالی یکبار توجه ویژه مسئولین را هرچند اندک متوجه وضعیت معلولان می کند. چرا هر سال فقط می گوییم که معلولین باید حداقل امکانات برای زندگی عادی، استخدام، ازدواج و تحصیل را داشته باشند؟ آیا روزی فرامی رسد که بگوییم معلولین کشورمان بدلیل نبود امکانات، فرصت حضور در هیچ جایگاهی را از دست نمی دهند.
دوست مهربان من! شاید تو روی صندلی چرخدار بنشینی و سراسر وجودت پر از دردهای جسمی و روحی باشد و یا با عصا راه بروی، شاید چشم های سرت دنیای ما را نبیند ولی تو با چشم دلت، قشنگی های دنیا را می ببینی، شاید گوش هایت نشنوند و زبانت گنگ باشد و با زبان اشاره به ما بفهمانی که ای انسانها کمی شکرگزار نعمتهایی که دارید، باشید! شاید تو بیش از من به حمایت و کمک اطرافیانت نیاز داشته باشی اما این در حقیقت فرصتی برای من است که دست یاریم را در دستان هنرمندت به گرمی بفشارم تا شاید نقطه ای روشن در نامه اعمالم ثبت شود و تو دعا کنی برای عاقبت به خیری ام.
نگاه تو به زندگی متفاوت است، نگاهی از جنس غرور و عشق که در لحظه لحظه زندگیت فریادی باشد از رضایت به رضای خدا و تنها دلخوشی ات این است که یار و همراه واقعی و همیشگی ات فقط خداست. کاش مهربان تر باشیم، واژه های ترحم و نگاه دلسوزی را از ذهنمان پاک کنیم زیرا اراده های فولادین و استوار، درخور ترحم نیستند، به جای آن واژه مهر، محبت، همنوع دوستی، همفکری و باورهای منطقی را حک نماییم. بی شک پروردگار توانایی به معلولان عطا فرموده است که اندک ناتوانی جسمی نباید مانع شکوفایی استعدادهایشان شود. تنها کافیست که من و تو باورشان داشته باشیم.
فیروزه بشیری 42ساله و اسماعیل بشیری 36ساله خواهر و برادری با معلولیت جسمی و حرکتی هستند که در طولارود بالا، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان تالش در استان گیلان سکونت دارند.
هفت سالی است که با درگذشت پدر دردی دیگر بر دردهایشان افزوده شده و با مادر پیر به تنهایی زندگی میکنند.
فیروزه درباره مشکلات مسکن میگوید: زمستان سال گذشته به بهزیستی درخواست دادیم و مسئولان آن گفتند که خانه را تا نیمه بسازید، برای ساخت مابقی آن به شما کمک میکنیم.
او ادامه میدهد: گرچه مسئولان برای تامین خانه کمک خواهند کرد، ولی هیچکدام ما شغلی نداریم و گاهی اوقات من شال، کلاه، دستگیره، عروسک، گیوه و لباس بچه میبافم که فروش آنها مخارجمان را تامین نمیکند.
فیروزه توضیح میدهد: در واقع با یارانه 45هزار تومانی و مستمری 53 هزار تومانی بهزیستی به سختی زندگی میگذرانیم. چگونه با این شرایط خانهای را تا نیمه بسازیم؟
او بیان میکند: امیدواریم که در دولت دوازدهم هر چه زودتر مسکن خانوادههای دارای دو معلول تامین شود و مسئولان بهزیستی هم به من یک ویلچر برقی بدهند که حداقل بتوانم برای فروش بافتنیهایم به خارج از خانه بروم.
این تنها برشی کوتاه از زندگی دو معلول گیلانی است که فرصتی برای همدلی و همراهی را در اختیارمان قرار می دهد.
باید مصداق عملی «بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش زیک گوهرند» باشیم و مشکلات را با همفکری و همکاری هم از سر راه برداریم تا همگی همچون اعضای یک پیکر در جهت تکامل یکدیگر تلاش نماییم.
هموطنان عزیز برای کمکهای مادی و معنوی خود می توانند با شماره همراه 09114529725 تماس حاصل نمایند.
خبرنگار ایسنا گیلان
ثبت دیدگاه