پسر هنرمند که پس ازگرفتارشدن دردام یک دختر، اسیر اعتیاد شده بود، وقتی از کار بیکار شد و در تنگنای شدید مالی قرار گرفت، با ساخت اسلحه چوبی و تهدید به اسیدپاشی، نقشه سرقت مسلحانه از مراکز ترک اعتیاد را طراحی واجرا کرد.
چندی پیش زن میانسالی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از سرقت مسلحانه کلینیک ترک اعتیاد در غرب پایتخت خبرداد. وی گفت: من منشی کلینیک هستم. ساعتی قبل مرد جوانی به اینجا آمد. تازه مطب را باز کرده بودیم و هنوزبیماری نیامده بود. مرد جوان درحالی که اسلحهای در یک دستش و ظرفی هم در دست دیگرش داشت، مرا تهدید کرد که اگر به او متادون ندهم، به سروصورتم اسید میپاشد. به همین خاطراز ترس جانم تمامی شربتهای متادون داخل مطب را به او دادم. اما قبل از رفتنش دستبند طلایم را هم قاپید و متواری شد.
بهدنبال این شکایت، تحقیقات پلیسی آغاز شد. اما هیچ رد و سرنخی از متهم نبود. ازآنجا که دزد مسلح، بدون نقاب سرقت را انجام داده بود سابقهای هم از او بدست نیامد.
درحالی که تحقیقات برای دستگیری او ادامه داشت دو سرقت دیگر نیز ازکلینیکهای ترک اعتیاد پایتخت به پلیس گزارش شد. در هر دو سرقت دیگر نیز مرد جوان مسلح به همان روش نقشه سرقتهایش را اجرا کرده بود.
درحالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، کارآگاهان در آخرین صحنه سرقت سرنخی از دزد مسلح بهدست آوردند که آنها را به متهم فراری رساند. آنها درمحل آخرین سرقت یک گوشی تلفن همراه پیدا کردند که مشخص شد هنگام فرار متهم از جیبش بیرون افتاده است. با بررسیهای صورت گرفته هویت صاحب تلفن همراه شناسایی شد و مرد جوان درعملیاتی ضربتی دستگیر شد. وی که ابتدا منکر سرقتهای مسلحانه بود زمانی که با شاکیها روبهرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: در شبکه مجازی با دختری آشنا شدم. نخستین قرارمان در میهمانی شبانهای بود که همان جا مرا با مواد مخدر آشنا کرد. اعتیاد خیلی زود گریبانم را گرفت و برای ترک مجبور شدم به متادون روبیاورم. من هنرمند چوب تراش بودم که در گالریهای هنری کار میکردم اما به خاطر اعتیاد اخراج شدم و دختری که مرا به این راه کشانده بود، وقتی مرا بیپول دید، رهایم کرد. بعد از آن در یک کله پزی مشغول به کار شدم. حقوقم خوب بود و ماهی ۳ میلیون تومان میگرفتم. اما آنجا هم از اعتیادم با خبر شدند و مرا بیرون کردند. برای اینکه بتوانم پول متادون هایم را دربیاورم تصمیم گرفتم ازکلینیکهای ترک اعتیاد سرقت کنم. برای این کار نیاز به وسیلهای داشتم تا شاکیها بترسند. به همین دلیل با چوب اسلحهای ساختم و با کمک یکی از دوستانم که در پاتوق موادیها با او آشنا شده بودم نقشه سرقتها را اجرا کردیم. اسیدی هم در کار نبود فقط برای اینکه مالباختهها بترسند، به دروغ میگفتم داخل ظرف اسید است درحالی که داخلاش آب بود.»
با اعتراف مرد جوان به سرقتها، او با قرار بازداشت موقت روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
ثبت دیدگاه