5 تخت کنار هم و روی هرکدام یک مرد. نگاهشان به سقف است. یک جور حالت خلسه انگار. اینجور به نظر میآید. خون از لوله باریک رد میگیرد و به کیسهای در انتها میرسد. «اولش جور خاصی نیست. کم کم حس میکنی داری بیحال میشوی. یک چیزی انگار از آدم کنده میشود. البته خیلی شدید نیست این حس. یک جور سبکی است. بیوزنی. کم کم عادت میکنی. اما بیحالی هست. ولی این حس را دوست دارم. ممکن است سرگیجه مختصری هم داشته باشی اما برطرف میشود. حس سبکی بعدش خیلی خوب است. آدم احساس میکند باری را زمین گذاشته. حس سرخوشی دارد.» اینها توصیف خون دادن از زبان کسی است که دست کم تجربه 4 بار اهدای خون را داشته. بعضی دیگر اما آنقدر خون اهدا کردهاند که حسابش از دستشان در رفته است. «سالهاست خون اهدا میکنم. سالی 4 بار. هر فصل. عاشق این کارم.» درشت اندام است و به نظر نیرومند. صورتش در گرمای ظهر تیرماه، گل انداخته. کارکنان مرکز خونگیری را میشناسد و با آنها خوش و بش میکند. کسانی که در انتظارند تا نوبتشان شود، همگی مرد هستند. «قسمت خانمها جداست؟!» متصدی جواب میدهد: «نه همین جاست. خانمها خیلی کم برای اهدای خون مراجعه میکنند. بندرت. تقریباً 99درصد اهداکنندگان، آقا هستند.» آقای شوخ با خنده میگوید: «ای بابا! خانمها چرا خون بدهند؟! همین که خون ما را توی شیشه میکنند بس است!» و بعد میزند زیر خنده: «شوخی میکنم ها. یک وقت ناراحت نشوید.» و بعد انگار که مطلب مهمی را بخواهد بگوید، لحنش کمی جدی میشود: «من خودم میدانم که گروه خونیام مورد نیاز است. برای همین هم در خون دادن کوتاهی نمیکنم. یک وقت به خون ما نیاز هست و یک روز هم ممکن است ما به خون نیاز پیدا کنیم. الان هم که ماه رمضان است، باز برایم فرقی نمیکند. وظیفه خودم میدانم که سر وقت برای خون دادن بیایم.»
خانم متصدی میگوید: «البته در ماه رمضان، بیشتر مردم بعد از افطار برای اهدای خون مراجعه میکنند. ما در حالت عادی تا ساعت هشت و نیم شب در خدمت مراجعان هستیم اما در ماه رمضان تا 12 شب کار میکنیم. البته شبهای قدر، تا ساعت 3 نیمه شب خونگیری میکنیم و مردم میتوانند تا آن ساعت مراجعه کنند. اتفاقاً استقبال در ماه رمضان خیلی هم خوب است. اگر بعد از افطار بیایید متوجه میشوید. دیشب چند نفر از بازیگران از جمله آقای «مسعود رایگان» برای اهدای خون آمده بودند.»همکارش در ادامه حرفهای او میگوید: «در ایام ماه محرم و صفر، خصوصاً تاسوعا و عاشورا خیلیها نذر خون دارند و برای اهدای خون مراجعه میکنند. شبهای قدر هم همینطور است و اتفاقاً مراجعهکننده در این شبها هم خیلی زیاد است. حتی گاهی به بعضیها نوبت نمیرسد و دلخور هم میشوند. برای همین به مردم توصیه میکنیم که اهدای خون را فقط به شبهای قدر موکول نکنند. همچنین در ایام دیگر سال هم برای اهدای خون مراجعه کنند به دلیل اینکه اهدای مستمر خون اهمیت دارد.»
از بین کسانی که در سالن انتظار اهدای خون نشستهاند، یکی از دیگران جوانتر است. حدوداً بیست و دو سه ساله. نخستین بار است برای اهدای خون مراجعه میکند. دانشجواست. «میخواستم بروم آزمایش خون بدهم، گفتم اینجوری هم کار خیر میکنم و هم آزمایشم مجانی درمیآید. همین چند تا آزمایش کلی هزینه دارد.» آنطور که میگویند بعضی از مراجعان بیشتر با همین هدف برای اهدای خون مراجعه میکنند. اینها مراجعان مستمر نیستند.
بعضیها از ترس خون دادن فرار میکنند!
«اینجا چون مراجعهکننده زیاد داریم، بالطبع مسائل مختلفی ممکن است پیش بیاید. موارد زیادی داشتهایم که فرد برای اهدای خون مراجعه کرده و کارهای اولیه را هم انجام داده اما موقع خونگیری ترسیده و پشیمان شده. حتی آقایی بود که ترسیده بود و خجالت میکشید بگوید، به خاطر همین یواشکی سالن را ترک کرد. ما هم فهمیدیم و به روی خودمان نیاوردیم. چند موردی هم بوده که مراجعه کننده با دیدن خون غش کرده است. یک مورد هم بود که خیلی دردناک و ناراحتکننده بود. آقای جوانی که مراجع مستمرمان بود. مدتی بیخبر بودیم تا اینکه یک روز آمد با مو و ابروی ریخته. سرطان گرفته بود و برای آزمایش آمده بود اینجا. بعد هم خبردار نشدیم چه اتفاقی برایش افتاده. امیدوارم حالش خوب شده باشد!»
خانم متصدی اینجا که میرسد، حالتی مغموم به خود میگیرد اما با یادآوری خاطرهای دیگر، به حالت خندان قبل برمیگردد: «کسی بود که هربار برای اهدای خون مراجعه میکرد، یادآوری میکرد که ممکن است به اچآی وی مبتلا باشد. البته مادرش که همیشه همراهش بود، اشاره میکرد که اینطور نیست. خودش هم جوری رفتار میکرد که انگار مطمئن است ایدز دارد. هیچ وقت هم در آزمایشش مورد مشکوکی دیده نشده بود و سالم سالم بود. بعداً متوجه شدیم که فوبیای بیماری دارد. علت مراجعهاش هم همین است. برای اینکه هرچند وقت یک بار مطمئن شود که بیمار نیست. فقط هم به نتیجه آزمایش سازمان انتقال خون اطمینان داشت.»
به فراخوان اهدای خون بپیوندیم
هیچ کس از فردای خود خبر ندارد. معلوم نیست روزی روزگاری قرار است فلان بیماری گریبان چه کسی را بگیرد یا حادثهای پیشبینی نشده، کدام یکیمان را نیازمند خون کند.
همزمان با بیست و پنجم خرداد ماه، روز جهانی اهداکنندگان خون، فراخوانی با عنوان «اهدای خون» از سوی سازمان انتقال خون ایران و با هدف جذب جوانان برای اهدای خون به راه افتاده که تا نهم مرداد ماه، روز ملی اهدای خون ادامه دارد. تاکنون برخی هنرمندان به این فراخوان پیوستهاند و با انتشار تصاویری از خود در فضای مجازی و خصوصاً اینستاگرام، از سایر هنرمندان و چهرههای معروف و همچنین جوانان خواستهاند تا به این فراخوان بپیوندند. اهداکنندگان با گرفتن عکس از خود و قرار دادن آن در شبکههای اجتماعی، پیام «با اهدای خون، زندگی را به اشتراک بگذاریم» را باز نشر میکنند.
دکتر علی اکبر پورفتح الله، مدیرعامل سازمان انتقال خون و نایب رئیس انجمن علمی انتقال خون ایران در این باره میگوید: «فراخوانی که از سوی سازمان انتقال خون ایران راهاندازی شده، بر اساس شعار سازمان جهانی بهداشت با عنوان «خون ما را به هم پیوند میدهد» و «با اهدای خون زندگی را به اشتراک بگذاریم» پایهریزی شده است. هدف فراخوان استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و به کارگیری و همراهی جوانان در اهدای خون است، به این دلیل که واقعه سالمندی در جهان اتفاق میافتد و در سالمندی مصرف خون بشدت افزایش پیدا میکند. به طوری که براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، حدود ۶۵درصد از خون اهدا شده، به مصرف افراد بالای ۶۵ سال میرسد. ما قصد داریم با راهاندازی فراخوان این فرصت را برای جوانان کشور فراهم کنیم تا با اهدای خون از روز جهانی اهداکنندگان خون تا روز ملی اهدای خون، از خود در هنگام اهدای خون عکس بگیرند و با اشتراک این عکسها در شبکههای اجتماعی و مجازی فضای مشارکت را به تصویر بکشند.» وقت گذرانی در شبکههای مجازی این روزها آنقدر فراگیر شده که کمتر کسی را سراغ داریم که اهل استفاده از این فضاها نباشد. اینستاگرام با توجه به اینکه به صورت اختصاصی، فضایی را برای انتشار عکس فراهم میکند، علاقهمندان زیادی دارد و به گواه برخی رسانهها، در حال حاضر محبوبترین شبکه مجازی محسوب میشود. چه بهتر که از این فضای محبوب در جهت انتشار عکسهایی با اهداف نوعدوستانه استفاده کنیم. شما هم میتوانید به فراخوان اهدای خون بپیوندید.
تصاویر مربوط به پایگاه انتقال خون لنگرود میباشد
روزنامه ایران
انتهای پیام/
ثبت دیدگاه