پسر نوجوانی که به خاطر دختر مورد علاقهاش، بعد از آشنایی و اختلاف در گروه تلگرامی مرتکب قتل پسر جوانی شده بود، طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامی از قصاص تبرئه و به حبس و دیه محکوم شد.
سوم آبانماه سال 94 مأموران پلیس از یک فقره درگیری منجر به قتل در میدان امام ورامین باخبر و راهی محل شدند. یکی از شاهدان حادثه به مأموران گفت: شب گذشته دوستم – معین – تماس گرفت و گفت با پسر نوجوانی در میدان امام قرارگذاشته است تا درباره اختلافی که دارند صحبت کنند. او خواست همراهش سر قرار بروم تا تنها نباشد. قبول کردم و ساعتی قبل راهی میدان امام شدیم. به محض روبهرو شدن، یکی از آنها با چرخاندن چاقو شروع به داد و فریاد و ایجاد رعب و وحشت کرد.
آنجا بود که معین با آنها درگیر شد و در آن درگیری پسر نوجوان با چاقو به گردن دوستم زد و فرار کرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پلیس دست به تحقیقات زد و 24 ساعت بعد از حادثه امین 17 ساله شناسایی و دستگیر شد. او در همان بازجوییهای اولیه به قتل معین اعتراف کرد و توضیح داد: با مقتول در تلگرام آشنا شدم و در فضای مجازی با هم اختلاف پیدا کردیم. او اصرار کرد تا در محلی قرار بگذاریم و همدیگر را ببینیم. قبول کردم و روز حادثه همراه دوستم – افشین – سر قرار رفتیم. مقتول را با چند نفر از دوستانش دیدم که به محض روبهرو شدن با هم درگیر شدیم.
در آن درگیری او مرا زمین زد و با مشت و لگد به جانم افتاد. مجبور شدم برای دفاع از خودم دست به چاقو شوم که منجر به قتل او شد. بعد از شرح ماجرا دوست متهم – افشین 24 ساله – با پنج سابقه کیفری دستگیر شد. او با تأیید این توضیحات به جرمش اقرارکرد و بعد از بازسازی صحنه جرم، امین به اتهام قتل عمد و افشین به اتهام مشارکت در نزاع دستهجمعی روانه زندان شدند، اما افشین با قرار وثیقه آزاد شد.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و اولین جلسه محاکمه در تیرماه امسال تشکیل شد، اما به دلیل عدم حضور مشاور در دادگاه با توجه به سن متهم (زیر 18 سال) تجدید شد. پرونده برای دومینبار، روز گذشته روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی عبداللهی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه اولیایدم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم که از کانون اعزام و در دادگاه حاضر شده بود، در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «حدود چند ماه قبل با دختری به نام لیلا آشنا شدم که با هم تلفنی در تماس بودیم و هرازگاهی بیرون میرفتیم. روزی در یک گروه تلگرامی فهمیدم پسر جوانی مزاحم لیلا میشود. چند بار به او پیام دادم و خواستم لیلا را فراموش کند، اما او اعتنایی نکرد و به رفتارهایش ادامه میداد.
این اختلافات بیشتر شد تا اینکه خواست قرار ملاقات بگذاریم. متهم ادامه داد: روز حادثه وقتی موضوع را به افشین گفتم، او همراهم شد. من هم برای اطمینان چاقویی را زیر لباسم مخفی کردم و سر قرار رفتیم.
وقتی به میدان رسیدیم، از مقتول خبری نبود. داشتیم برمیگشتیم که مقتول تماس گرفت و خواست برگردیم. به محض اینکه آنها را دیدیم، افشین چاقویی درآورد و شروع به داد و فریاد کرد. یکی از دوستان مقتول با دیدن این صحنه ترسید و فرار کرد. بعد از آن مقتول مرا روی زمین انداخت و روی سینهام نشست. او با مشت و لگد به سر و صورتم میزد و من حریف او نبودم، به همین خاطر مجبور شدم با چاقو از خودم دفاع کنم که ناخواسته ضربهای به گردنش خورد.
بعد از آخرین دفاع، متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و با تأیید توضیحات دوستش از خود دفاع کرد و در ادامه به سؤالات رئیس دادگاه پاسخ داد.
قاضی: زمان حادثه چند سال داشتید؟
من 25 سال و امین 17 سال
قاضی: چه دلیلی برای رفاقت با نوجوان 17 ساله با توجه به چند سال اختلاف سن وجود داشت؟!
[سکوت متهم]
قاضی: روز حادثه با داد و فریاد نیت قدرتنمایی و رعب و وحشت داشتی؟
متهم در حالیکه سرش پایین بود، گفت: احساس میکردم از آنها بزرگترم و باید خودی نشان دهم.
در پایان هیئت قضایی، با توجه به ماده 91 امین را به اتهام مباشرت در قتل از قصاص تبرئه و به پنج سال حبس و پرداخت دیه و افشین را به اتهام شرکت در نزاع دستهجمعی به سه سال حبس و به خاطر شرارت و ایجاد رعب و وحشت به یک سال حبس محکوم کرد.
منبع: روزنامه جوان
ثبت دیدگاه