یکشنبه, 9 دی 1403 Sunday, 29 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 44910 تعداد نوشته های امروز : 2 تعداد دیدگاهها : 2510×
” روز عفاف و حجاب ” و جهالت های نوین اجتماعی که جامعه ایرانی را تهدید می‌کند
21 تیر 1395 ساعت: 22:02
شناسه : 9590
5

21 تیرماه ” روز عفاف و حجاب ” و جهالت های نوین اجتماعی که جامعه ایرانی را تهدید می‌کند. اختصاصی بامردم/قاسم خوش سیما قصه نه چندان قدیمی ” سست شدن دیوارعفاف و حجاب ” در جامعه ایرانی، بحث این روزهای بسیاری از محافل عمومی و حتی خصوصی کشورمان است. کشوری که همین چند دهه پیش […]

پ
پ

21 تیرماه ” روز عفاف و حجاب ” و جهالت های نوین اجتماعی که جامعه ایرانی را تهدید می‌کند.

اختصاصی بامردم/قاسم خوش سیما

قصه نه چندان قدیمی ” سست شدن دیوارعفاف و حجاب ” در جامعه ایرانی، بحث این روزهای بسیاری از محافل عمومی و حتی خصوصی کشورمان است. کشوری که همین چند دهه پیش زنان برای ” حفظ حجاب ” مقابل حکومت وقت ایستادند تا چادر از سرشان برداشته نشود اما در فاصله ای کوتاه به جایی رسید که امروزه بسیاری از نیروها و منابع مالی کشور صرف آن می شود که برای حفظ حرمت ها و صیانت از حریم امنیت عمومی شهروندان، این امر به ساختار پوشش حداقلی برگردد. جایی که جامعه ایرانی این روزها ” انتظار حجاب برتر ” را از شاکله ی جمعیت زنان پیشکش می داند و به حداقل های متعارف نیز راضی است به طوریکه رواج بد حجابی های کنونی – خصوصا در شهرهای بزرگ و فصول گرم سال – سبب شده در بسیاری از موارد، تعجب بیننده برانگیخته شود و پرسشی در ذهن متبادر گردد مبنی بر آنکه چه اتفاقی رخ داده که ساختارهای اجتماعی و بنیادین جامعه ای اینگونه و با چنین سرعتی دستخوش تغییرات گردد. به شکلی که اصلا بحث درست یا غلط بودن ماجرا نیست بلکه تنها درآمدی بر روند و سرعت تغییرات اجتماعی سالهای اخیر است که نشان از سست شدن بعضی زیر ساختهای بنیادین اجتماعی می دهد که البته دارای آسیب شناسی های گسترده ای است و پرداختن به آن در این مقال کوتاه نمی گنجد.
اما اینکه اصولا فلسفه ی هجوم سونامی بدحجابی های چند سال اخیر رایج در میان برخی زنان و دختران کشورمان چیست، دقیقا همان سوالی است که پاسخ آن دارای ابعاد فراوان و پیچیده ای است ولی لازم است در همین راستا قبل از پاسخ به این سوال استراتژیک به موارد ذیل نیز پرداخته شود:
1.بررسی فرهنگ پوشش درسایر ملل جهان
2.نگاه دیگر جوامع به عنصری به نام ” زن ” که ” مهندسی حجاب ” بیشتر با همین جنس معنی می یابد در حالیکه پوشش مناسب و نامناسب مربوط به هر دوجنس است.
قدر مسلم آن است در صنعت پوشش رایج درجوامع غربی،عمده ی ملاک های مورد نظر عبارتند از زیبایی، آسایش، دیسیپلین، رعایت ارگونومی و سلامت، تبلیغات و بازار، مسایل فیزیکال مانند حفاظت در برابر گرما، سرما، نور آفتاب و مواردی از این دست است که در مقایسه با مهندسی پوشش اسلامی، دارای یک تفاوت کاربردی است. پوشش اسلامی که لباس باید علاوه بر موارد فوق طوری طراحی شده باشد که حتما موهای سر و حدودی از بدن مطابق با اصول شرعی را شامل شود همچنین استتار یا اختفای برجستگیهای اندام زنانه را نیز پوشش دهد. اصولی در طراحی اسلامی لباس بانوان که بدون شک دارای طرفداران و مخالفان خاص خود است که به دلیل تخصصی بودن و ارتباط موضوع با موازین شرعی دین مبین اسلام، قطعا از تخصص نویسنده این یادداشت خارج است.
اما مهمترین قسمت داستان در این مقاله آن است که چرا عطش و تمایل برخی زنان – به عنوان سردمداران اصلی رعایت پوشش متعارف جامعه ایرانی – در جهت میل به بدحجابی و نمایاندن اندام خود برای غیر همجنسان و اصطلاحا نامحرمان است؟ جایی که شرع،عرف و قانون مصر به آن است زن در صدفی به نام حجاب و با پوشش متعارف در جامعه ظاهر گردد اما در عمل آنچه را که شاهد آنیم حذف کامل پوشش هایی مانند جوراب زنانه و حذف تدریجی پوشش چادر است که کم کم به تاریخ می پیوندد، ریزش دکمه ها البسه که شکل زنانه آن از یادها محو شده و با دیدن آن در صندوقچه های قدیمی حس نوستالژیکی به برخی ایرانیان دست می دهد، کوتاه شدن و اصطلاحا آب رفتن پارچه ها، در یک نگاه حذف حرمت از البسه است که باز مخالفان و موافقان خاص خود را دارد.
اما علت عطش مفرط این بیرون ریزی ارزان قیمت اندام چیست؟
بی شک با ورود چند دهه اخیر زنان به مکان هایی از کشور مانند جامعه دانشگاهی و بازار کار، اکنون این گروه از افراد جامعه زمان را مناسب می دانند که با استقلال نسبی که در تامین امر معاش پیدا نموده اند، نقششان در مدیریت ساختار خانواده ایرانی را نیز محکمتر کنند. به شکلی که بانوان در پی آنند با نهایت استفاده از ابزارهایی که در دست دارند حضور مقتدرانه تری در این گونه موضوعات از خود نشان دهند. جایی که زن در مرحله گذر جامعه از سنت به شبه مدرنیته موجود در کشورمان، خیال ندارد همچنان به سبک مادران خود در خانه بماند بلکه شاهزاده ای با اسب سفید همراه مادرش به خواستگاری وی بیاید و او هم با چادری سفید بر سر و نجابت ایرانی، صورت خجالتی اش را زیر چادر گل گلی پنهان کند و آرام بگوید ” هر چه پدرش صلاح بداند ” و یک مرحله بعد سر سفره عقد وقتی قند بر سر می سابند بگوید ” با اجازه بزرگترها بعله ” وارد خانه بخت شود و همانجا چادرش به کفن سفید تبدیل شود.گویی متاسفانه آن زمان طلایی برای برخی ها به سر آمده و در این مسیر زن با اوضاع کنونی دو موضوع مهم را تعقیب می کند:
1.نگاهی بازاری به جامعه و دنبال نمودن ” قانون تجارت ” مبنی بر آنکه با عرضه کالای برتر همواره مشتری بهتری را جذب خواهد نمود و در نهایت سود بیشتری را برای صاحب کالا به همراه خواهد داشت. به شکلی که دخترانی با تفکر این چنینی بیشتر وقت خود را صرف زیبایی در تناسب اندام، لاغری، جراحی های زیبایی، جراحی های اندرونی، صنعت پوشش نامتعارف، صنعت رنگ آمیزی موهای سر، تغییرات مداوم در شکل منحنی ابروان ، صنعت اقسام پروتزهای معمول و هزار درد بی درمان دیگر که در این خصوص مورد استفاده قرار می گیرد.
2.تعدد و تکثر خاطرخواهانی که عمدتا دست به نقد هم نیستند و گذاشتن آنان در آب نمک که خدای ناکرده جای حنابندان اصطلاحا دستشان در حنا نماند و از غافله دوستان مجرد عقب نیافتند.
اما این همه ی ماجرا نیست و این گونه از زنان و در حقیقت دختران ایرانی در مقابله با مردانی که با بدحجابی، خود را برایشان عریان می کنند دارای یک اشتباه محاسباتی هستند که آنرا جهالت های نوین و تاریخی جامعه می دانیم. نکته ای ظریف و قابل کالبد شکافی که زن امروز را مقابل زن واقعه مسجد گوهر شاد ( 21 تیرماه سال 1314 ) قرار می دهد و لازمست مراتب جامعه شناسانه و ذکاوت های اجتماعی این دو گروه از بانوان ایرانی مورد واکاوی های بیش تری قرار گیرد.اشتباه تاریخی به دلیل جهالت درعلوم اجتماعی و عبارت از آنکه افرادی که با تفکر بازار محور فوق به جامعه مردان نگاه می کنند این موضوع را در محاسبات خود لحاظ نکرده اند که:
زنان این چنینی با ابزارهای رسانه ای ارزان و غالبا مخربی ( به دلیل شکل استفاده نادرست ) که اخیرا  در اختیارشان قرار داده اند خود را در تمدن غرب احساس می کند اما نمی داند عمده مردان ایرانی هنوز همان مرد شرقی مانده اند. مردی که ممکن است برخی هایشان با وجود زنان بد پوشش، ارزان و یکبار مصرف اینچنینی حشر و نشر نمایند اما در نهایت از مادر خود خواهد خواست یک دختر آفتاب و مهتاب ندیده برایش پیدا کند و این کهنه مدل از مردان ایرانی هنوز قسمت اعظم از جمعیت این جنس محافظه کار و عمدتا مغرور اما مهربان را تشکیل می دهد. قطعا چنین ادعایی مخالفانی دارد و گروهی معتقدند مرد ایرانی نیز مانند گروه زنان ارزان و یکبار مصرف، دچار تغییرات خلاف عرف شده است و دلیل آنرا مباحثی مانند بالارفتن آمار طلاق و میزان فروپاشی خانواده های جدید التاسیس می دانند که نظر آنان نیز محترم است اما این نکته مهم نیز قابل توجه است که آمارها نشان می دهد میزان کسادی بازار ازدواج در میان زنان بیشتر است و علاوه بر موضوع اشتغال،اقتصاد و معیشت، کم یاب شدن دختر مورد وثوق نیز از موارد مطروحه به حساب می آید که البته شامل حال همه ی جامعه ایرانی نمیشود و هنوز قسمت اعظم مردم بزرگوار سرزمین مادریمان – چه زن و چه مرد – بنیان های اصیل ایرانی خود را حراست نموده اند.
در هر صورت عرضه ی بیش از اندازه هر پدیده ای موجب ارزان شدن قیمت آن می شود و گندیدگی را به همراه خواهد داشت. اصلی که بر اساس آن زن ایرانی باید بداند مرد وطنی مرد غربی نیست و عرضه ی ارزان اندام بدون هیچ ضابطه برای عموم مردم خیابان، چیزی نیست که افراد اصیل جامعه را مشتاق به تشکیل یک زندگی امن و پایدار با آنان نماید و چنانچه با این روش هم اتفاقی رخ دهد قطعا دوامی نخواهد داشت و چند صباحی دیگر این زن باید جای خود را به زنی بسپارد که متاع بیشتر و بهتری برای عرضه به همسرش نشان می دهد.جمله طلایی آنکه چنانچه دختری بخواهد با تن نمایی همسری را از خیابان پیدا کند باید منتظر روزی باشد که خدای ناکرده او را به دختر خیابانی دیگری ببازد که بدپوشش تر از اوست و این موضوع در مورد مردان یا پسران نیز به شکلی دیگر صدق می نماید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.