آیت الله مکارم شیرازی در نوشتاری به موضوع «مبانی حکمرانی در آموزه های علوی» پرداخت و تصریح کرد: «اسلام یک آیین اجتماعی فراگیر است و دستورات فراوان اجتماعی دارد، و لازمه اجراییکردن آن تشکیل حکومت دینی است. [اما حکمرانی نیازمند تمهیدات اصول خاصی است که باید مدنظر خطمشیگذاران و مدیران عالی قرار گیرد]؛ همان اصولی که حکومت حقّ و عدالت علی علیه السلام [علیرغم] مخالفتهای شدید سران دنیاپرست [در پی] حفظ [آن بود]، هر چند به قیمت مخالفتها، کارشکنیها و سرانجام شهادتش تمام شود.»
بنابر گزارش حوزه نیوز، در بخشهایی از این نوشتار آمده است:
«هدف امام حکومتکردن به هر قیمت نبود، بلکه حکومت را برای حفظ اصول و ارزشها لازم میدانست، هر چند موقعیت و حتّی جان او در این راه قربانی شود و البتّه درک این واقعیت برای کسانی که با فرهنگ انبیاء و اولیاء آشنا نیستند، آسان نیست.
مهمّترین منبعی که در این [نگاشته] مورد استفاده قرار گرفته، «نهج البلاغه» است و مملوّ است از نکات برجسته پیرامون این بحث که ابعاد این مسئله را تذکر میدهد.
به عکس آنچه بعضی فکر میکنند، مشکل بزرگ جامعه ما، مشکل «کمبودها» نیست؛ مشکل «ضعف بعضی از مدیریتها» است؛ لذا نکتهای که یادآوری آن لازم به نظر میرسد این است که مهم در امر مدیریت و [حکمرانی]، «دانستن» این اصول و ضوابط و قواعد نیست، بلکه مهم «به کار بستن» آنهاست که آن هم کار نسبتاً دشواری است، «و بدون زیر بنای اعتقادی و خودسازی و تقوی و تهذیب نفس میسّر نیست!».
هر گاه [مدل حکمرانی] با الهام از مبانی معنوی اسلام و دستورهای جامع الاطراف و حرکتآفرین آن اصلاح گردد، به سرعت میتوانیم ضعفها را به یاری خدا جبران کنیم و بر مشکلات پیروز شویم.
مقابله با آقازادهها
واقعیت تلخ و گستردۀ تاریخی این است که همواره دنیاپرستان و فرصتطلبان خود را به مراکز قدرت نزدیک میکنند و با اظهار اخلاص و فداکاری کامل به آنها تقرب میجویند تا بهوسیلۀ آنها بخشهایی از بیت المال در اختیار آنان و منسوبانشان قرار بگیرد و بر دوش مردم مظلوم سوار شوند و اموال و منافع آنها را غارت کنند. امام به مالک اشتر هشدار میدهد که مراقب این گروه باشد: «ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِی خَاصَّةً وَبِطَانَةً، فِیهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَتَطَاوُلٌ، وَقِلَّةُ إِنْصَافٍ فِی مُعَامَلَةٍ؛ [اضافه بر این گاه] برای زمامدار، خاصان و صاحبان اسرار [و نزدیکان و اطرافیانی] است که خودخواه و برتری طلبند و در داد و ستد با مردم عدالت و انصاف را رعایت نمیکنند».
سپس دستور قاطعی در این زمینه صادر کرده در ادامه سخن میفرماید: «فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِک بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْک الْأَحْوَالِ، وَلَا تُقْطِعَنَ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِیتِک وَحَامَّتِک قَطِیعَةً وَلَا یطْمَعَنَّ مِنْک فِی اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ، تَضُرُّ بِمَنْ یلِیهَا مِنَ النَّاسِ، فِی شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَک یحْمِلُونَ مَؤُونَتَهُ عَلَی غَیرِهِمْ، فَیکونَ مَهْنَأُ ذَلِک لَهُمْ دُونَک، وَعَیبُهُ عَلَیک فِی الدُّنْیا وَالآْخِرَةِ؛ ریشه ستمشان را با قطع وسائل آن برکن و هرگز به هیچ یک از اطرافیان و هواداران خود زمینی از اراضی مسلمانان را وا مگذار و نباید آنها طمع کنند که قراردادی به سود آنها منعقد سازی که موجب ضرر بر همجواران آن زمین باشد؛ خواه در آبیاری یا عمل مشترک دیگر. به گونهای که هزینههای آن را بر دیگران تحمیل کنند و در نتیجه سودش فقط برای آنها باشد و عیب و ننگش در دنیا و آخرت نصیب تو گردد».
رضایت مردم
امام علیه السلام به نکتۀ مهمی میپردازد که در حیات امروز بشر و شکل گیری حکومتها، اثرش از هر زمان آشکارتر است؛ میفرماید: «وَلْیکنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیک أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ، وَأَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَی الرَّعِیةِ؛ باید محبوبترین کارها نزد تو اموری باشد که در جهت رعایت حقّ از همه کاملتر و از نظر عدالت شاملتر و از نظر رضایت عمومی مردم جامعتر باشد».
بدیهی است هنگامیکه خداوند از حکومتی راضی و خلق خدا از آن خشنود باشند، دوام و بقای آن تضمین شده است.
آنچه در جملۀ کوتاه بالا آمد در واقع زیربنای حکومتهای پایدار را تشکیل میدهد. اگر [رضایت] اکثریت مردم که چرخهای زندگی اجتماعی با دست و بازوی آنها در حرکت است، بیش از همه زحمت میکشند و بیش از همه به کشورشان علاقه مندند [حاصل نشود] آن هنگام است که پایههای حکومت به لرزه درمیآید، و به گفته شاعر:
نفسها ناله شد در سینه آهسته آهسته/ فزون تر گر شود این نالهها فریاد میگردد
چنانچه نارضایتیها ادامه پیدا کند، منتهی به قیام و انقلابها خواهد شد.
لذا امام علیه السلام به نکتۀ مهمی اشاره میکند که سبب بقای دولتها، حکومتها و مدیریتهاست. میفرماید: «وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَینِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیةِ؛ [بدان] برترین چیزی که موجب روشنایی چشم زمامداران میشود، برقراری عدالت در همۀ بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت رعایا به آنهاست».
مهربانی با مردم
امیر مؤمنان علی علیه السلام در نامۀ خود به محمد بن ابی بکر چنین میفرماید: «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَک، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَک، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَک، وَ آسِ بَینَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَة؛ بالهای خود را برای آنها فرود آر! و در برابر آنها نرمش کن و چهرۀ خود را گشاده دار، و میان آنان حتی در نگاهکردن مساوات کن».
همچنین امام علیه السلام برای اینکه مالک را به حکومت بر دلها تشویق کند، دستور رحمت و محبّت و لطف را دربارۀ رعایا صادر میکند و میفرماید: «وَأَشْعِرْ قَلْبَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُّطْفَ بِهِمْ؛ و قلب خویش را کانون رحمت و محبّت و لطف به رعیت قرار ده».
آن حضرت در دستور دیگر که در واقع تأکیدی است بر آنچه در دستور قبل بیان شد میفرماید: «وَلَا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَک فِی الدِّینِ، وَإِمَّا نَظِیرٌ لَک فِی الْخَلْقِ؛[۳۱] و در مورد آنان همچون درندهای مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا آنها دو گروهند: یا برادر دینی تواند و یا انسانهایی که در آفرینش شبیه تو هستند [در هر حال باید حقوق آنها را محترم بشماری]».
علی علیه السلام در این فرمان این محبّت و مدارا و رحمت و لطف را وظیفه رئیس حکومت اسلامی میشناسد. بیشک پایه حکومت صحیح، مقتدر و عادلانه، بر قلوب و دلهای مردم است نه بر شمشیرها و نیزهها. آنها که بر دلها حکومت دارند، کشورشان امن و امان است و آنها که بر شمشیر تکیه میکنند دائماً در خطرند.
ثبت دیدگاه