پزشکیان قابل پیشبینی نیست. برعکس حسن روحانی که رفتارش در قدرت کاملاً قابل پیشبینی بود، پزشکیان در وضعیتی متفاوت قرار دارد. از همین رو کنترل پاجوش هایی که تلاش می کنند پزشکیان را در آغاز دوران ترامپ به زیر بکشند، بیش از آنکه برعهده دولت باشد، برعهده سیستم است.
اگر به سال 98 و دوران روحانی باز گردیم می بینیم که روحانی برای ماندن در قدرت برنامه داشت. او بهخوبی میدانست که راهی جز ادامه مسیر ندارد. حتی وقتی در دور دوم با فشارهای سنگین مواجه شد، باز هم ترجیح داد بماند، مقاومت کند و دورانش را به پایان برساند.
سیستم هم به این نکته آگاه بود که هرچه فشار بیشتری بر روحانی وارد شود، او بیشتر تلاش خواهد کرد که دوام بیاورد. همین شناخت بود که باعث شد فشارها در دور دوم ریاست جمهوری روحانی افزایش پیدا کند، چون میدانستند که روحانی همچنان ادامه خواهد داد و حاضر نیست کرسی ریاست جمهوری را رها کند و به خانه برود.
اما پزشکیان چنین نیست. او در دسته سیاستمدارانی قرار نمیگیرد که بتوان رفتارشان را در این خصوص از پیش حدس زد. برخلاف روحانی که میل به ماندن داشت، پزشکیان ممکن است در شرایط سخت تصمیمی بگیرد که سیستم را غافلگیر کند. مسعود پزشکیان از تضادهای عجیب شکل گرفته است. در عین حال که فشارهای پاجوش ها ممکن است او را مصمم تر به ماندن کند، اما بی میلی او به قدرت چالشی جدی برای مهار و کنترل او ایجاد میکند. فشار بر پزشکیان ممکن است او را به سمت گزینههایی سوق دهد که لزوماً مطابق انتظار تصمیمگیران نیست.
همین عدم پیشبینیپذیری، مهار او را پیچیدهتر میکند. برخلاف روحانی که سیستم میدانست چگونه میتوان او را در مسیر دلخواه قرار داد، در مورد پزشکیان چنین اطمینانی وجود ندارد. از همین رو، بازی قدرت در مورد او ظرافت بیشتری میطلبد.
از همین رو به باور من وظیفه مهار پاجوشها برعهده خود سیستم است. اگر آنها بخواهند به پزشکیان فشار وارد کنند، آن میل ماندن در قدرت که در روحانی بود، در پزشکیان نیست. بنابراین ممکن است در پایان یکی از روزهای کاری نه فقط استعفا دهد، بلکه کلیدش را بردارد و برد جایی که حتی هیچ کس هم نتواند به او دسترسی پیدا کند.
در چنین شرایطی معتقدم که نه پزشکیان و نه جبهه اصلاحات که از او حمایت کرده متضرر نخواهند شد. در چنان وضعیتی پزشکیان به همان وعده ای عمل کرده که در انتخابات داده بود. جبهه اصلاحات هم ضرر نمیکند، چون تلاشش را برای بهبود اوضاع به ثمر رسانده است. از طرف دیگر در همین مدت اخیر دیدیم که فشار استعلامات که در واقع تسری دادن نظارت استصوابی به همه ارکان بروکراسی بود، اجازه ورود هیچ کدام از افرادی که آبرو و اعتباری در جامعه را داشتند را نداده است. بنابراین آنها نیز متضرر نخواهند شد. مجموعه سیستم در این خصوص با پاجوش ها همراهی کرد و تلاش کرد بروکراسی را از هر نوع حضور افراد غیرخودی پاکسازی کند.
در چنین شرایطی سیستم در خروج ناگهانی پزشکیان از قدرت می ماند با شرایطی برای برگزاری انتخابات که بهترین حالت آن احتمالا شبیه انتخابات مجلس دوازدهم خواهد بود. در چنین وضعیتی از پیش مشخص است که آنکس که بیشتر از همه متضرر میشود، اتفاقا جریان اصلی اصولگرایی (یا به تعبیر حدادعادل چنارها) هستند که گزینه آنها همچنان یا قالیباف است یا محمد مخبر.
بنابراین قابل پیش بینی است که در یک انتخابات حداقل گزینه چنارها همان شکست سختی را متحمل شود که اسفند 1402 قالیباف از پاجوش ها تحمل کرد. نفر چهارم شدن قالیباف در شهر تهران و پایین تر از امیرحسین ثابتی و رسایی قرار گرفتن او، پیام روشنی داشت که اگر درک شده باشد، باید بیشترین تلاش برای مهار پاجوش ها از سوی همانها صورت بگیرد. در غیر این صورت سیستم می ماند و سعید جلیلی و ترامپ.
ثبت دیدگاه