جمعه, 7 اردیبهشت 1403 Friday, 26 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 41453 تعداد نوشته های امروز : 5 تعداد دیدگاهها : 2373×
  • شعار سال

    شعار سال 1403

  • تا شاعر رنج عشق را نکشیده باشد نمی‌تواند از عشق و وصال حرف بزند / بدون ادبیات و بدون هنر آینده دچار پوچی می‌شود
    14 شهریور 1402 - 3:12
    شناسه : 263348
    3

    فاطمه حبیبی کیاکلایه شاعر نام‌آشنای گیلانی معتقد است تا بدی نباشد خوبی معنا پیدا نمی‌کند و تا شاعر رنج عشق را نکشیده باشد نمی‌تواند از عشق و وصال حرف بزند.

    پ
    پ

    ادبیات و بدون هنر آینده دچار پوچی می‌شود - تا شاعر رنج عشق را نکشیده باشد نمی‌تواند از عشق و وصال حرف بزند / بدون ادبیات و بدون هنر آینده دچار پوچی می‌شود - ادبیات

    در ادامه گفت‌وگوی اختصاصی رسانه یاورمردم با هنرمندان به سراغ فاطمه حبیبی کیاکلایه شاعر نام‌آشنای گیلانی رفته‌ایم. وی از کودکی به دلیل علاقه زیاد، نوشتن را شروع کرد و پس از آن در دوران دبیرستان داستان کوتاهش در نشریه روزهای زندگی چاپ شد و در نهایت با حضور در انجمن‌های مختلف و آموزش به یکی از شاعران نام آشنای گیلانی تبدیل شد.

    از وی تاکنون یک کتاب غزل عاشقانه و اجتماعی با نام “گل پر” چاپ و منتشرشده و با چند شعر در چند مجموعه شعر رباعی، غزل و… حضور داشته است.

    گفت‌وگوی صمیمی و خواندنی خبرنگار ما سید جواد اسدی با فاطمه حبیبی کیاکلایه شاعر نام‌آشنای گیلانی را در ادامه می‌خوانیم.

    از خود و خانواده‌تان بگویید.

    فاطمه حبیبی کیاکلایه، متولد ۱۲ اسفند ۶۳ در لنگرود و ساکن رشت هستم.

    متأهل و دارای دو فرزند دختر بوده و دو برادر بزرگ‌تر و یک خواهر کوچک‌تر دارم، در شش سالگی پدرم را از دست دادم و با زحمات مادرم بزرگ شدم.

     

    فعالیت خود را در زمینه ادبیات چگونه آغاز کردید؟

    از کودکی به شعر و دکلمه علاقه‌مند بودم و گهگاهی می‌نوشتم اما از عروض و قافیه چیزی نمی‌دانستم.

    این علاقه در دوران دبیرستان من را به سمت داستان برد تا جایی که داستان کوتاهم در نشریه روزهای زندگی هم چاپ شد اما بعد از دبیرستان مدتی از ادبیات دور بودم.

    تا سال ۹۵ که با فضای مجازی دوباره به شعر برگشتم. در سال ۹۶ به خاطر علاقه زیادم به شعر و حس سرودن وارد انجمن ادبی یاران دوشنبه رشت شدم و از آنجا به انجمن‌های دیگر راه پیدا کردم و شرکت در جلسات این انجمن‌ها باعث شد مسیر شعری درست را پیدا کنم.

     

    دیدگاه‌تان درباره جایگاه عشق در شعر امروز چیست؟

    من معتقدم هدف از تولد جهان هستی عشق بوده و هست. اگر عشق در جایگاه درست خودش قرار می‌گرفت هیچ وقت ظلم و رنج و اندوهی به وجود نمیامد.

    اگر عشق به معنای درست خودش زیست می‌شد آدم‌ها دنیای بهتری برای نفس کشیدن داشتند.

    میگویند تا بدی نباشد خوبی معنا پیدا نمی‌کند، من هم معتقدم تا شاعر رنج عشق را نکشیده باشد نمی‌تواند از عشق و وصال حرف بزند.

    از عشق گفتن و عاشقانه سرودن قلبی می‌خواهد به وسعت دنیا که با آن بتوانی حتی دشمنانت را هم دوست بداری.

    عشق مثل همان اتاق تاریک و فیلم است که هرکسی برداشت خودش را ازش خواهد داشت اما چیزی که مطمئنم این است که این دنیا بر مدار عشق می‌چرخد و غیر از این غیر ممکن است.

    از تحصیلات آکادمیک خود بگویید.

    من برخلاف علاقه درونی‌ام که ادبیات بود حسابداری خواندم و هیچ‌وقت نتوانستم ادبیات را به‌صورت آکادمیک دنبال کنم اما در کارگاه‌های عروض و قافیه استاد نوید دانایی هوشیار بسیار آموختم و این کلاس‌ها کمک زیادی به من کرد تا در دنیای شعر و ادبیات بتوانم قدم‌های درست‌تری بردارم.

     

    چند اثر تا این لحظه خلق کرده‌اید؟

    اولین کتاب مستقلم بیست اردیبهشت امسال با نام “گل پر” توسط نشر ماه مینو روانه بازار شد که شامل ۳۸ غزل عاشقانه و اجتماعی است.

    البته در مجموعه رباعی جذبه (بهرام مژدهی)، مجموعه غزل وارش (هیلدا احمد زاده) و مجموعه پنجره شعر زنان امروز (بهاره عامل نوغانی) با چند شعر حضور داشتم.

     

    جایگاه شعر را در حفظ زبان و فرهنگ یک کشور، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

    ادبیات نقش زیادی در زنده نگه‌داشتن زبان و فرهنگ دارد. ما با هنر شعر و موسیقی می‌توانیم واژه‌ها را تازه و زنده نگه داریم و باعث اعتلای آن باشیم و البته همین‌طور می‌توانیم با استفاده نادرست باعث نابودی آن شویم.

    ادبیات با فضای مجازی و شاعر نماهایی که مثل قارچ در آن در حال تکثیر است، بدجور مورد تهدید نابودی قرار دارد و حس می‌کنم خیلی جاها هم این اتفاق افتاده و جای تأسف دارد.

    من با علاقه‌ای که به زبان و فرهنگ اصیل خودم داشته و دارم به شعر و غزل گیلکی هم رو آوردم و چند رباعی دوبیتی و غزل به زبان مادری‌ام نوشتم تا سهم کوچکی در زنده نگه‌داشتن زبان مادری‌ام داشته باشم.

     

    نظرتان درباره غزل به طور کلی چیست؟

    غزل زیباترین قالب شعری است که روح سرکش و عاشق من را التیام می‌دهد.

    غزل نوشتن و تغزل کردن نیمه خالی جان من را تکمیل می‌کند و از من انسان متفاوت‌تری نسبت به بقیه می‌سازد، یک شاعر.

    در این دوره شاعران زن اکثراً سپید سرایی می‌کنند و سمت‌وسوی شعری آن‌ها شعر کلاسیک نیست. محدود هستند شاعرانی که هنوز و مصرانه غزل بسرایند.

    من آن‌چنان عاشقانه غزل سرودن را دوست دارم که به شعر سپید و قالب‌های دیگر فکر نمی‌کنم که مبادا ذهن جستجوگرم غزل را رها کند، بااینکه خیلی از موارد سوژه‌ها دستخوش تخیل شاعرانه‌ام هستند اما غزل باعث آرامش عمیق در روحم می‌شود.

     

    فضای فرهنگی و ادبی را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید.

    امیدوارم شرایط طوری باشد که مردم برای فرهنگ خودشان و کودکانشان هزینه کنند و فاصله آن‌ها را از ادبیات و هنر و موسیقی کم کنند و این شکاف عمیق که به وجود آمده را برطرف کنیم.

    کودکان ما نیاز دارند از فرهنگ غنی این مرزوبوم برای آینده و آیندگان ره‌توشه‌ای داشته باشند. بدون ادبیات و بدون هنر آینده دچار پوچی می‌شود. برای شما و ادبیات مرزوبومم آرزوی توفیق دارم.

    ثبت دیدگاه

    1 دیدگاه برای “تا شاعر رنج عشق را نکشیده باشد نمی‌تواند از عشق و وصال حرف بزند / بدون ادبیات و بدون هنر آینده دچار پوچی می‌شود”
    1. سپاسگزار مهرتان هستم

      پاسخ
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.